رمان داستان زندگی رودلف است . رودلف لانگ در خانواده ای مذهبی در آلمان پرورش می یابد . فضای خانه خفقان شدیدی دارد ، پدر هرگز با خشونت با فرزندانش رفتار نمی کند اما ترس و وسواس نسبت به گناه تمام روح و روان بچه ها را پر کرده است . او عاشق میهنش و انضباط شدید زندگی نظامیست .
راوی کتاب ، اول شخص مفرد است و داستان از زبان رودلف لانگ بیان می شود که با خاطرات کودکی قهرمان قصه تا هنگام مرگ همراه است. زندگی پر فراز و نشیب و پر از جنگ رودلف از زمانی آغاز می شود که وی با زیر پا گذاشتن وصیت پدر مبنی بر کشیش شدنش ، تصمیم به افسر شدن می گیرد و در آغاز شانزده سالگی راهی جبهه های جنگ می شود و در این راه تا جایی پیش می رود که سرانجام مامور اس.اسی می شود که وظیفه کشتن و سر به نیست کردن یهودی های لهستانی را بر عهده دارد و در این راه از هیچ کوششی برای اطاعت از وظیفه اش فروگذار نمی کند. در حقیقت این کتاب زندگی نامه ی یک جلاد مدرن در زمان آلمان نازی است که براساس تحقیقاتی در زندگی خصوصی پاره ای از جنایتکاران نازی نوشته شده است. رودلف لانگ ، قهرمان قصه که مردی جدی و سرد و بی احساس است ، چنان سرسپرده و شاید هم میهن پرست است که در راه خدمت به آلمان و فرمانبردای از وظایفش حتی از کشتن و سوزاندن میلیونها یهودی بی گناه و مفلوک باکی ندارد . چرا که به نظر او تنها یک گناه در همه ی عالم وجود دارد و آن ” آلمانی خوبی نبودن ” است و ” آلمانی خوبی بودن ” به معنای دفاع از خاک آلمان و اطاعت امر از مافوق هایی است که چون بت قابل پرستش اند و هرچه که فرمان بدهند لازم الاجراست.
راوی کتاب ، اول شخص مفرد است و داستان از زبان رودلف لانگ بیان می شود که با خاطرات کودکی قهرمان قصه تا هنگام مرگ همراه است. زندگی پر فراز و نشیب و پر از جنگ رودلف از زمانی آغاز می شود که وی با زیر پا گذاشتن وصیت پدر مبنی بر کشیش شدنش ، تصمیم به افسر شدن می گیرد و در آغاز شانزده سالگی راهی جبهه های جنگ می شود و در این راه تا جایی پیش می رود که سرانجام مامور اس.اسی می شود که وظیفه کشتن و سر به نیست کردن یهودی های لهستانی را بر عهده دارد و در این راه از هیچ کوششی برای اطاعت از وظیفه اش فروگذار نمی کند. در حقیقت این کتاب زندگی نامه ی یک جلاد مدرن در زمان آلمان نازی است که براساس تحقیقاتی در زندگی خصوصی پاره ای از جنایتکاران نازی نوشته شده است. رودلف لانگ ، قهرمان قصه که مردی جدی و سرد و بی احساس است ، چنان سرسپرده و شاید هم میهن پرست است که در راه خدمت به آلمان و فرمانبردای از وظایفش حتی از کشتن و سوزاندن میلیونها یهودی بی گناه و مفلوک باکی ندارد . چرا که به نظر او تنها یک گناه در همه ی عالم وجود دارد و آن ” آلمانی خوبی نبودن ” است و ” آلمانی خوبی بودن ” به معنای دفاع از خاک آلمان و اطاعت امر از مافوق هایی است که چون بت قابل پرستش اند و هرچه که فرمان بدهند لازم الاجراست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر