دنیای سوفی (به نروژی: Sofies verden)، یک رمان فلسفی اثر یوستین گردر نویسنده نروژی است که چاپ اول آن در سال ۱۹۹۱ میلادی در نروژ منتشر شد. این اثر داستانی است که تاریخ فلسفه را به زبان ساده برای نوجوانان تشریح میکند. این کتاب تاکنون به ۵۴ زبان برگردانده شده و علاوه بر نوجوانان، توجه بزرگسالان را هم بخود جلب کردهاست. از روی کتاب دنیای سوفی فیلم و بازی رایانهای به همین نام ساخته شدهاست.
این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۷۴ خورشیدی توسط حسن کامشاد به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد. تاکنون دو ترجمه دیگر از این کتاب توسط مترجمانی به نام مهرداد بازیاری و کوروش صفوی به چاپ رسیده و برخی از ترجمههای آن بارها تجدید چاپ شدهاست. همچنین دنیای سوفی به صورت خط بریل و به همت مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی، برای نابینایان چاپ شده و کتابخانه حسینیه ارشاد نسخه صوتی آن را در ۲۴ حلقه نوار کاست منتشر کردهاست.
دنیای سوفی کتابی است برای آشنایی خوانندگانش با تاریخ فلسفه و چگونگی پیدایش، رشد و تکامل اندیشههای فلسفی. خواننده این کتاب میتواند عقاید تاثیر گذار فلسفه را در آینه این کتاب ببنید و با فلاسفه شهیر غرب از نزدیک گفتگو کند. سوفی آموندسون، دانش آموز یکی از دبیرستانهای نروژ است که به همراه مادرش در یک خانه ویلایی زندگی میکند.
پدرش که ناخدای یک نفتکش است به دلیل شغلش مدتهای طولانی از سال را دور از خانه و خانواده خود میگذراند. سوفی تنها فرزند خانوادهاست و همین امر سبب میشود که سوفی نوجوان ساعتهای طولانی را در منزل تنها باشد.
سوفی در اوقات تنهایی به غار خود پناه میبرد، سوراخی در میان بوتههای شمشاد که در حیاط خانه قرار دارد و تنها گنجایش یک نفر را دارا میباشد. آنجا باغ عدن سوفی است، او یکه و تنها در آن زندگی میکند و در غار خود، دور از دسترس دیگران به نوشتن داستان و شعر مشغول است. درست مانند آدم و حوا که در بهشت عدن زندگی میکردند تا روزی که... تا روزی که از میوه ممنوعه خوردند... دریای زندگی یکنواخت و روزمره سوفی در یکی از روزهای بهاری گرفتار تلاطم و فراز و نشیبی ترسناک گشت، روزی که داستان آغاز میشود و نامهای مرموز از شخصی ناآشنا سوفی را به معبد فلسفه میخواند، فلسفه این مظهر عقل، خرد و آگاهی!! نویسنده در ابتدای داستان میکوشد تا ذهن خواننده را همانند سوفی(قهرمان داستان)از زندگی روزمره و حاشیههای پوچ و سطحی آن رها سازد و متوجه ارزشهای اصیل و سوالات سرنوشت ساز تاریخ اندیشه بشری کند. در این راه از فیلسوفی به نام آلبرت (ک)نوکس استفاده میکند که همانند بئاتریس دانته، سوفی را با خود به عمق تاریخ فلسفه میبرد و از منزلگاههای متفاوت میگذراند. از یونان باستان و فلاسفه پیرو طبیعت گرایی، سقراط و افلاطون و ارسطو تا امانوئل کانت، هگل، کارل مارکس و هایدگر. از میان فلسفههای ذهنیت گرا و عالم مثل افلاطون تا جهان ماتریالیستی مارکس و در نهایت از میان رئالیسم عقل گرای کانت تا ایدئالیسم دیالکیتیکی هگل. آلبرتو با سوالاتی در باب مبتای فلسفه درس را آغاز میکند، اینکه خاستگاه فلسفه چیست، چرا و چگونه به وجود آمد و چه مسائلی را مطرح کرد و مطرح میکند. هنر چیست و رسالتش کدام است، زیبایی به چه معناست و آیا خدایی جاودانه که خالق انسان و جهان است وجود دارد، هدف از خلقت چیست، آیا جهان از ازل وجود داشتهاست یا خداوند روزی روزگاری جهان را از هیچ خلق کردهاست. عدالت را با مقیاسی میتوان سنجید و فضیلت اخلاقی کدام است. تاریخ چیست، آیا به راستی خدایی سنگدل است که ارابه پیروزی خود را از روی مخالفان و کافرانش میگذراند،... انبوهی از سوالات کلی و فراگیر که چون بنگریم کلید آگاهی ماست. انسان باید پاسخی شایسته به این سوالات بدهد تا بتواند بهتر زندگی کند و هدفمند عمرش را به پایان برساند. زندگی بدون هدف و فلسفه سرابی بیش نیست، و به روایت دقیقتر بهشت عدنی است، کاذب و قلابی که به محض تابیدن اولین شعاعهای نور آگاهی تبدیل به کویر و برهوت میشود. فلاسفهای که آلبرتو به تشریح افکارشان میپرازد هریک متناسب با علم و شرایط محیط اطراف خود(سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی)از منظر خود برای پاسخ دادن به سوالاتی سرنوشت ساز اقدام کردهاند، سوالاتی که برخی همچنان به قوت خویش باقی هستند! فلاسفه ابتدایی یونان باستان از طبیعت الهام میگرفتند، برای آنان طبیعت مظهر کمال و مادر حیات بود و بشر برای رسیدن به آگاهی باید چون فرزندی ناخلف به آغوش مادر بازمی گشت. سقراط و افلاطون بر فلاسفه شوریدند و بدین ترتیب بود که بیرق عقل و عقلانیت بر فراز معبد فلسفه افراشته شد و تا روزگار ما نیز همچنان بر فراز منارههای این معبد برفراشتهاست.
مادر طبیعت جای خود را به جهان مثل داد و مبنای شناخت در ذهن جای گرفت. فلسفه اولین گام خود را با طرح این سوال که بشر چگونه و از چه راهی نسبت به شناخت خود و محیط اطرافش اقدام میکند، پیمود. اینکه ما از چه آفریده شدهایم وفلسفه حیات ما چیست در جای خود مورد بررسی قرارگرفت. سقراط با سوالات مشهور خود مبنای شناخت جهان باستان را زیر سوال برد و افلاطون ذهن را میدان کرد. ارسطو اولین سنگ بنای ماتریالیسم را برپا داشت و جهان مثل را به نقد کشید. اما در این میان هجوم اقوام وحشی اروپای شمالی از هم کسیختگی تمدن یونانی را در پی داشت و با هموار شدن راه فئودالیسم در قرون وسطی و تولد کلیسای کاتولیک رومی این متکلمان مسیحی بودند که به هدف تعدیل عقلانیت ابزاری مطلق گرا میدان اندیشه و تفکر غرب گشتند. عقلانیت ابزاری از طریق آموزشهای مذهبی نقد شد و کلام عیسی مسیح از غیب برای آرام کردن اسب سرکش راسیونالیسم یونانی خروشید. توماس آکویناس و بارکلی عقل را دارای نقص نسبی و مطلق دانستند و آن را شایسته یکه سواری مطلق و فصل الخطاب بودن نیافتند. عقل فلسفی از تخت شاهی فرو افتاد و همین شکست سبب تکامل و رشد روزافزون ان گشت! تا بار دیگر و این بار با توجه به کاستیها و ضعفهایش در قالب فلسفه دکارت برای بازیابی جایگاه از دست رفته اش خیز بردارد. انقلاب صنعتی، اصلاحات دینی و تحولات اجتماعی و سیاسی همراه آن جایگاه متکلمان مسیحی را بیش از پیش لرزان کرد روزی نبود که متفکرانی چون روسو، ولتر و لوتر با چکش استدلال بر پیکر خدای سنگی کلیسا نکوبند. در چنین احوالی بود که دکارت و اسپینوزا ظهور کردند تا مادر فلسفه آبستن فرزندان جدیدی شود. ظهور دکارت و اسپینوزا از جنبهای دیگر نیز علاوه بر بازگشت عقلانیت دارای اهمیت بود زیرا سرانجام جدال بر سر اینکه مهمترین سوالی که فلسفه و انسان باید به آن پاسخ دهند تا راه رستگاری و کمال و آرامش را طی کنند به پایان رسید.
http://www.mediafire.com/?2o78fnbvgg8tfzt
https://www.box.com/s/3hulkvrqdhsj496vfc5u
http://ketabfarsi.persiangig.com/falsafe/Donyaye Sofi.pdf
http://www.4shared.com/office/hdZjmiDq/Donyaye_Sofi.html
این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۷۴ خورشیدی توسط حسن کامشاد به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد. تاکنون دو ترجمه دیگر از این کتاب توسط مترجمانی به نام مهرداد بازیاری و کوروش صفوی به چاپ رسیده و برخی از ترجمههای آن بارها تجدید چاپ شدهاست. همچنین دنیای سوفی به صورت خط بریل و به همت مجتمع خدمات بهزیستی نابینایان رودکی، برای نابینایان چاپ شده و کتابخانه حسینیه ارشاد نسخه صوتی آن را در ۲۴ حلقه نوار کاست منتشر کردهاست.
دنیای سوفی کتابی است برای آشنایی خوانندگانش با تاریخ فلسفه و چگونگی پیدایش، رشد و تکامل اندیشههای فلسفی. خواننده این کتاب میتواند عقاید تاثیر گذار فلسفه را در آینه این کتاب ببنید و با فلاسفه شهیر غرب از نزدیک گفتگو کند. سوفی آموندسون، دانش آموز یکی از دبیرستانهای نروژ است که به همراه مادرش در یک خانه ویلایی زندگی میکند.
پدرش که ناخدای یک نفتکش است به دلیل شغلش مدتهای طولانی از سال را دور از خانه و خانواده خود میگذراند. سوفی تنها فرزند خانوادهاست و همین امر سبب میشود که سوفی نوجوان ساعتهای طولانی را در منزل تنها باشد.
سوفی در اوقات تنهایی به غار خود پناه میبرد، سوراخی در میان بوتههای شمشاد که در حیاط خانه قرار دارد و تنها گنجایش یک نفر را دارا میباشد. آنجا باغ عدن سوفی است، او یکه و تنها در آن زندگی میکند و در غار خود، دور از دسترس دیگران به نوشتن داستان و شعر مشغول است. درست مانند آدم و حوا که در بهشت عدن زندگی میکردند تا روزی که... تا روزی که از میوه ممنوعه خوردند... دریای زندگی یکنواخت و روزمره سوفی در یکی از روزهای بهاری گرفتار تلاطم و فراز و نشیبی ترسناک گشت، روزی که داستان آغاز میشود و نامهای مرموز از شخصی ناآشنا سوفی را به معبد فلسفه میخواند، فلسفه این مظهر عقل، خرد و آگاهی!! نویسنده در ابتدای داستان میکوشد تا ذهن خواننده را همانند سوفی(قهرمان داستان)از زندگی روزمره و حاشیههای پوچ و سطحی آن رها سازد و متوجه ارزشهای اصیل و سوالات سرنوشت ساز تاریخ اندیشه بشری کند. در این راه از فیلسوفی به نام آلبرت (ک)نوکس استفاده میکند که همانند بئاتریس دانته، سوفی را با خود به عمق تاریخ فلسفه میبرد و از منزلگاههای متفاوت میگذراند. از یونان باستان و فلاسفه پیرو طبیعت گرایی، سقراط و افلاطون و ارسطو تا امانوئل کانت، هگل، کارل مارکس و هایدگر. از میان فلسفههای ذهنیت گرا و عالم مثل افلاطون تا جهان ماتریالیستی مارکس و در نهایت از میان رئالیسم عقل گرای کانت تا ایدئالیسم دیالکیتیکی هگل. آلبرتو با سوالاتی در باب مبتای فلسفه درس را آغاز میکند، اینکه خاستگاه فلسفه چیست، چرا و چگونه به وجود آمد و چه مسائلی را مطرح کرد و مطرح میکند. هنر چیست و رسالتش کدام است، زیبایی به چه معناست و آیا خدایی جاودانه که خالق انسان و جهان است وجود دارد، هدف از خلقت چیست، آیا جهان از ازل وجود داشتهاست یا خداوند روزی روزگاری جهان را از هیچ خلق کردهاست. عدالت را با مقیاسی میتوان سنجید و فضیلت اخلاقی کدام است. تاریخ چیست، آیا به راستی خدایی سنگدل است که ارابه پیروزی خود را از روی مخالفان و کافرانش میگذراند،... انبوهی از سوالات کلی و فراگیر که چون بنگریم کلید آگاهی ماست. انسان باید پاسخی شایسته به این سوالات بدهد تا بتواند بهتر زندگی کند و هدفمند عمرش را به پایان برساند. زندگی بدون هدف و فلسفه سرابی بیش نیست، و به روایت دقیقتر بهشت عدنی است، کاذب و قلابی که به محض تابیدن اولین شعاعهای نور آگاهی تبدیل به کویر و برهوت میشود. فلاسفهای که آلبرتو به تشریح افکارشان میپرازد هریک متناسب با علم و شرایط محیط اطراف خود(سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی)از منظر خود برای پاسخ دادن به سوالاتی سرنوشت ساز اقدام کردهاند، سوالاتی که برخی همچنان به قوت خویش باقی هستند! فلاسفه ابتدایی یونان باستان از طبیعت الهام میگرفتند، برای آنان طبیعت مظهر کمال و مادر حیات بود و بشر برای رسیدن به آگاهی باید چون فرزندی ناخلف به آغوش مادر بازمی گشت. سقراط و افلاطون بر فلاسفه شوریدند و بدین ترتیب بود که بیرق عقل و عقلانیت بر فراز معبد فلسفه افراشته شد و تا روزگار ما نیز همچنان بر فراز منارههای این معبد برفراشتهاست.
مادر طبیعت جای خود را به جهان مثل داد و مبنای شناخت در ذهن جای گرفت. فلسفه اولین گام خود را با طرح این سوال که بشر چگونه و از چه راهی نسبت به شناخت خود و محیط اطرافش اقدام میکند، پیمود. اینکه ما از چه آفریده شدهایم وفلسفه حیات ما چیست در جای خود مورد بررسی قرارگرفت. سقراط با سوالات مشهور خود مبنای شناخت جهان باستان را زیر سوال برد و افلاطون ذهن را میدان کرد. ارسطو اولین سنگ بنای ماتریالیسم را برپا داشت و جهان مثل را به نقد کشید. اما در این میان هجوم اقوام وحشی اروپای شمالی از هم کسیختگی تمدن یونانی را در پی داشت و با هموار شدن راه فئودالیسم در قرون وسطی و تولد کلیسای کاتولیک رومی این متکلمان مسیحی بودند که به هدف تعدیل عقلانیت ابزاری مطلق گرا میدان اندیشه و تفکر غرب گشتند. عقلانیت ابزاری از طریق آموزشهای مذهبی نقد شد و کلام عیسی مسیح از غیب برای آرام کردن اسب سرکش راسیونالیسم یونانی خروشید. توماس آکویناس و بارکلی عقل را دارای نقص نسبی و مطلق دانستند و آن را شایسته یکه سواری مطلق و فصل الخطاب بودن نیافتند. عقل فلسفی از تخت شاهی فرو افتاد و همین شکست سبب تکامل و رشد روزافزون ان گشت! تا بار دیگر و این بار با توجه به کاستیها و ضعفهایش در قالب فلسفه دکارت برای بازیابی جایگاه از دست رفته اش خیز بردارد. انقلاب صنعتی، اصلاحات دینی و تحولات اجتماعی و سیاسی همراه آن جایگاه متکلمان مسیحی را بیش از پیش لرزان کرد روزی نبود که متفکرانی چون روسو، ولتر و لوتر با چکش استدلال بر پیکر خدای سنگی کلیسا نکوبند. در چنین احوالی بود که دکارت و اسپینوزا ظهور کردند تا مادر فلسفه آبستن فرزندان جدیدی شود. ظهور دکارت و اسپینوزا از جنبهای دیگر نیز علاوه بر بازگشت عقلانیت دارای اهمیت بود زیرا سرانجام جدال بر سر اینکه مهمترین سوالی که فلسفه و انسان باید به آن پاسخ دهند تا راه رستگاری و کمال و آرامش را طی کنند به پایان رسید.
http://www.mediafire.com/?2o78fnbvgg8tfzt
https://www.box.com/s/3hulkvrqdhsj496vfc5u
http://ketabfarsi.persiangig.com/falsafe/Donyaye Sofi.pdf
http://www.4shared.com/office/hdZjmiDq/Donyaye_Sofi.html
رمز فایل جیست؟
پاسخحذف