۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه

تنفس

 داستان در مورد جورج بولینگ بازاریاب 45 ساله چاقی است که زندگی متوسطی دارد . همسری که علاقه چندانی به او ندارد ، فرزندانی که زیاد درگیرشان نیست و در کل یک زندگی متوسط . داستان در زمان جنگ با آلمان ها اتفاق می افتد و بولینگ به یاد جنگ قبلی افتاده و تصمیم می گیرد با پس انداز پنهان خود یک هفته مرخصی گرفته و بدون اطلاع همسرش به شهر زادگاهش برود . او می خواهد گذشته ها ، حال ، مسیرهای طی شده ، امکان بازگشت به روزهای قبل و ..... را مرور کند .
کتاب متوسطی بود به نظر من . زیاد خوشم نیومد ازش . جملات و تفکرات زیبایی توش بود اما قالب بندیش انگار مشکل داشت ... از جای خوبی شروع نمی شد ، برای رسیدن به قسمت بعدی پل ارتباطی قشنگی نمی زد ، جذابیت نداشت ، سبک نوشتنش یکنواخت بود ..... به نظر من یک ایده و جملات قشنگ بود که توی یک قالب قشنگ جا نگرفته بود . به هر حال توی این کتاب اورول شدیدا بدبین هست . به بیهودگی زندگی ، بحران زندگی قشر متوسط ، پوچی جنگ و ... می پردازه . پدری که در عین صداقت و خداترسی در رقابت با کمپانی های جدید ورشکسته می شه ، برکه هایی که بعد از جنگ زباله دانی شده و ....
شاید براتون جالب باشه که بدونید که اورول مدتی در بخش تبليغات راديو «بي.بي.سي» کار می کرده و زمانی هم ويراستار ادبي يك مجله هفتگي بوده .
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj5niNn7pkw6-wMebiTWZ5XaOrqUiPx73KGIVEYRPU_Ywj6yrZ49d_edG6mCJF4uYBl-UhupFEvM3NqvcfnGqsybNNT8Fwi4DBDVPfBpD2oNfwdaKZH2spR5X3BkO9_E9G3MRfKn4Aj3Etd/s1600/down%DB%8Cload-ebook-icon.jpg

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...