رمان جاودانگی آخرین اثر میلان کوندراست .نویسنده خود در یکی از بخش های کتاب ضمن گفتگو با دوستش پروفسور آناریوس در پاسخ به این سوال که مشغول چه کاری است می گوید مشغول نوشتن کتابی است به نام سبکی تحمل ناپذیر هستی (بار هستی ).
رمانی بس خواندنی و جذاب از نویسندهای ژرفنگر، و قهار در کشاندن خواننده به راههایی که خود میخواهد و به شیوهای که خود میپسندد. از معدود رمانهایی که با هر بار خواندنش بیتردید با تأملاتی جدید دربارهی مهمترین مسائل وجودی (دربارهی خود، هستی، زندگی، مرگ، خداوند، جاودانگی و ...) و نیز برخی از مسائل جهان معاصر (اقتصاد، فرهنگ، سیاست، جنسیت، هنر، محیط زیست و ...) روبرو خواهیم شد. اما همهی این مسائل مهم نه در کتابی به اصطلاح جدی و اخمآلود، که در قالب یک رمان به ما عرضه شده است؛ رمانی که با حلاوت میخوانیم و از ترفندهای گوناگونی که نویسنده برای روایت ترفندهای زندگی میزند، شگفت زده میشویم، احساساتی میشویم، غمگین میشویم و در همان حال لذت میبریم.
کتاب هم در حول و حوش زندگی یک خانواده جریان دارد . اگنس و پل زن و شوهری ارام دخترشان بریژیت و خواهر اگنس به نام لورا که بر خلاف اگنس بسیار احساساتی و شلوغ و عاشق پل می باشد . در این میان به موارد دیگری مثل عشق بتینا به گوته نیز پرداخته می شه و خیلی موشکافانه و دقیق روند این عشق را بررسی می کنه. خیلی دلم می خواد دقیق تر در مورد زندگی گوته بدونم چیزهای جالبی در این کتاب گفته شده بود و یک اشارات جالبی هم در مورد تیکو براهه داره که ظاهرا منجم موفقی در دانمارک بوده اما در یک مهمانی شام در قصر خجالت می کشد که به دست شویی برود و در نتیجه مثانه اش می ترکد و می میرد و بدین صورت به یک جاودانگی مسخره در تاریخ می پیودند.
رمانی بس خواندنی و جذاب از نویسندهای ژرفنگر، و قهار در کشاندن خواننده به راههایی که خود میخواهد و به شیوهای که خود میپسندد. از معدود رمانهایی که با هر بار خواندنش بیتردید با تأملاتی جدید دربارهی مهمترین مسائل وجودی (دربارهی خود، هستی، زندگی، مرگ، خداوند، جاودانگی و ...) و نیز برخی از مسائل جهان معاصر (اقتصاد، فرهنگ، سیاست، جنسیت، هنر، محیط زیست و ...) روبرو خواهیم شد. اما همهی این مسائل مهم نه در کتابی به اصطلاح جدی و اخمآلود، که در قالب یک رمان به ما عرضه شده است؛ رمانی که با حلاوت میخوانیم و از ترفندهای گوناگونی که نویسنده برای روایت ترفندهای زندگی میزند، شگفت زده میشویم، احساساتی میشویم، غمگین میشویم و در همان حال لذت میبریم.
کتاب هم در حول و حوش زندگی یک خانواده جریان دارد . اگنس و پل زن و شوهری ارام دخترشان بریژیت و خواهر اگنس به نام لورا که بر خلاف اگنس بسیار احساساتی و شلوغ و عاشق پل می باشد . در این میان به موارد دیگری مثل عشق بتینا به گوته نیز پرداخته می شه و خیلی موشکافانه و دقیق روند این عشق را بررسی می کنه. خیلی دلم می خواد دقیق تر در مورد زندگی گوته بدونم چیزهای جالبی در این کتاب گفته شده بود و یک اشارات جالبی هم در مورد تیکو براهه داره که ظاهرا منجم موفقی در دانمارک بوده اما در یک مهمانی شام در قصر خجالت می کشد که به دست شویی برود و در نتیجه مثانه اش می ترکد و می میرد و بدین صورت به یک جاودانگی مسخره در تاریخ می پیودند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر