۱۳۹۲ فروردین ۱۵, پنجشنبه

رکسانه و اسکندر

رکسانه دختر فرمانروای سغد با وحشت مطلع می شود که باید با پادشاه و فرمانده سپاه مقدونی، یعنی اسکندر کبیر ازدواج کند. شنیده های او از مردی که وطن او را به زیر سلطه خویش در آورده است همه حاکی از بدی او بوده اند. سر انجام روز دیدار فرا می رسد و تنفر جای خود را به آمیزه ای از تحسین و احترام و عشق می سپارد. رکسانه به تدریج این مرد را بهتر می شناسد. این پادشاه و فرمانده جنگی برای او یک معماست.
او اسکندر را در لشکر کشی به هندوستان همراهی می کند و سپس با او به بابل می رود و…این رمان که با دقتی مو شکافانه رویدادها را به تصویر می کشد بر حقایق تاریخی استوار است و اسکندر را از دیدگاهی کاملا متفاوت ، از دیدگاه یک زن، می شناساند.
 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEj5niNn7pkw6-wMebiTWZ5XaOrqUiPx73KGIVEYRPU_Ywj6yrZ49d_edG6mCJF4uYBl-UhupFEvM3NqvcfnGqsybNNT8Fwi4DBDVPfBpD2oNfwdaKZH2spR5X3BkO9_E9G3MRfKn4Aj3Etd/s1600/down%DB%8Cload-ebook-icon.jpg

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...